صباویژن

دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing) یا همان بازاریابی دیجیتالی به زبان ساده یعنی یک کمپین بازاریابی که نه در فضای سنتی بلکه در فضای آنلاین و با استفاده از عناصر دیجیتالی اجرا می‌شود.

در بازاریابی دیجیتالی عناصر و عوامل زیادی دخیل هستند که شبکه‌های اجتماعی از جمله مهمترین آنهاست.

بسیاری از کمپانی‌ها و کسب و کارها اکنون پذیرفته‌اند که برای موفق شدن در امر بازاریابی، باید یک استراتژی دیجیتال در دستور کار خود قرار دهند که احتمالاً بخش مهمی از این استراتژی «استفاده از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی» خواهد بود.

به همین دلیل جای تعجب نیست که سال گذشته 25 درصد کل هزینه‌های مربوط به بازاریابی، به حوزه بازاریابی دیجیتالی اختصاص یافت و انتظار می‌رود این رقم در سال جاری به 33 درصد برسد.

در این نوشتار ما قصد داریم هفت رویدادی که احتمالاً در آینده‌ای نزدیک در حوزه بازاریابی دیجیتالی شاهد خواهیم بود را به طور مختصر ارائه نماییم.

لازم به ذکر است این مقاله در اصل ترجمه‌ای آزاد است از نوشته خانم کیم گرست (Kim Garst) بنیانگذار و مدیر عامل شرکت رسانه‌ای Boom! Social که در سایت هافینگتون پست منتشر شده است.

1. خبرنامه ایمیلی پوست می‌اندازد

کسب و کارهایی که در پنج سال گذشته برای رشد تجارت‌شان به خبرنامه ایمیلی متکی بوده‌اند باید قدری در برنامه خود تجدید نظر کنند.

سابق بر این، خبرنامه ایمیلی معمولاً برای جلب مشتری کفایت می‌کرد ولی امروزه با توجه به این که بازدیدکنندگان سایت‌ها نکته‌سنج‌تر شده‌اند و کمتر مایلند آدرس ایمیل خود را در اختیار این و آن قرار دهند، موفقیت این روش به هوشمند یا هوشمندتر شدن آن وابسته است.  

استفاده از کتاب‌های الکترونیکی (eBook) و مقالات آموزشی رایگان که واقعاً ارزشی برای کاربر می‌آفریند، راهکار خوب و امتحان شده‌ای برای جلب نظر افراد است.

اگر شما محتواهای کاملاً مرتبطی برای مشترکان خود ارسال کنید، آنها در می‌یابند که شما واقعاً با نیاز و سلیقه آنها آشنا هستید. همین امر این قابلیت را دارد که آنها را پای معامله با شما بکشاند.

در سال 2015 بازاریاب‌ها درخواهند یافت که ارسال ایمیل «بیشتر» راهکار مناسبی نیست، بلکه ایمیل‌های «بهتر» چاره کار است.

2. برندهای محتواساز برنده‌اند

مردم معمولاً از شرکت‌هایی خرید می کنند که یک سابقه ذهنی از آنها دارند و از نوعی اعتماد نسبت به آنها برخوردار می‌باشند.

رسانه‎‌های اجتماعی این کار را آسان‌تر از همیشه کرده است؛ زیرا به عنوان مثال افراد می‌توانند با گروه زیادی از مشتری‌های یک شرکت - در زمانی کوتاه و با هزینه‌ای بسیار اندک - روابط شخصی و تعاملی برقرار نمایند.

در آینده برگ برنده از آنِ شرکت‌ها و برندهایی است که به این مهم توجه داشته باشند و نقش‌آفرینی شگرف شبکه‌های اجتماعی را دست کم نگیرند.

به عبارت دیگر، برندهایی که بر ساختن گروه‌های ارتباطی و تغذیه آنها با محتواهای جذاب و هدفمند تاکید دارند، در آینده پیشرو خواهند بود.  

3. بازاریابی محتوا دقیق‎تر می‌شود

بازاریابی محتوا، یک ایده و راهکار جذابی بوده و هست که در چند سال اخیر به حد کافی به آن پرداخته شده است ولی من معتقدم در سال‌های جدید، در این مورد کیفیت بر کمیت می‌چربد.

یک استراتژی موفق بازاریابی محتوا باید به تولید محتواهایی با کیفیت عالی بیاندیشد نه فقط تکرار نوشته‌‎ها و یا عکس‌‎های دیگران و یا حتی تولید محتواهای دست اولی که - به دلایل مختلف - از جلب نظر کاربر ناتوان است.

مدیران بیزینس‌ها به این نتیجه خواهند رسید که محتواهای خسته‌کننده، تکراری، پیچیده و مغلق موفقیت اندکی به همراه دارد.

حتی می‌توان ادعا کرد تولید محتواهای کم‎کیفیت قادر است بر سئوی سایت نیز تاثیر منفی از خود بر جای بگذارد.

4. کیفیت مهمتر از کمیت خواهد بود

کارشناسان و مدیران بازاریابی شرکت‌ها در می‌یابند که به جای این که خود و نیروهایشان را در 10 شبکه اجتماعی به کار بگیرند، بهتر است آنها را در 5 شبکه ولی به گونه برنامه‌ریزی شده‌تر و با کیفیت بهتر بسیج کنند.

به عبارت دیگر کسب و کارها زمان و پول «بیشتری» در بازاریابی رسانه‌های اجتماعی خرج می‌کنند تا بدانند دقیقاً در «کجا» و «چگونه» باید عمل کنند.

5. فروش اجتماعی اوج می‌گیرد

در این نوشتار، من بر فروش اجتماعی (Social Selling) تاکید دارم.

فروش اجتماعی یعنی پی‌ریزی روابط اجتماعی، جذب مشتریان بالقوه و ارائه محتواهای ارزشمند به آنها، و در نهایت جوش دادن یک معامله.

مردم کالاهایی را می‌خرند که درباره آنها بحث می‌شود.

رسانه‌های اجتماعی - و به ویژه رسانه‌های اجتماعی محلی - همان جایی است که این بحث و گفتگوها در آن صورت می‌گیرد.

به این فرایند می‌‎گویند فروش اجتماعی.

برندهایی که هنوز سعی می‌کنند به جای «جذب» کاربر، او را به سمت و سویی که خودشان مایلند «هل» بدهند، زمانی به خود می‌آیند که متوجه می‌شوند با وجود صرف پول و زمان، فرسنگ‌ها از نتیجه مطلوب‌شان به دور افتاده‌اند.

6. ابزار همراه خودی نشان خواهد داد

بازاریاب ها باید قبول کنند که در آینده، ابزارهای همراه شامل تلفن همراه، تبلت و غیره، بخش قابل توجهی از پلتفرم های وبگردی کاربران خواهند بود.

حتی این احتمال که همین الان، بخش عمده ای از دنبال کنندگان و مشترکان شما از طریق ابزار همراه به سایت و محتواهای شما دسترسی پیدا کنند بالاست.

با این حال، هنوز که هنوز است چه بسیارند شرکت‌هایی که به این مقوله بی‌اعتنا بوده و چنان عمل می‌کنند که گویی قرار است خروجی کارشان منحصراً در رایانه‌های دسکتاپ باز و مشاهده شود!

این وظیفه شماست که بررسی کنید کاربران موبایلی شما، چگونه، کجا و با استفاده از چه پلتفرم یا حتی مرورگری، پست ها و ایمیل‌های شما را می‌خوانند.

7. همه کارکنان شرکت درگیر تولید محتوا می‌شوند

در گذشته معمولاً بخش‌های خاص و مشخصی در شرکت‌ها، وظیفه بازاریابی محتوا را برعهده داشتند.

هنوز هم کمابیش به همین صورت است: در بسیاری از کمپانی‌ها، دپارتمان سئو مسئول تولید و انتشار محتوا را بر عهده دارد در حالی که دیگر واحدها و بخش‌های سازمان، یا اصلاً درگیر این کار نیستند و یا محتواهای اندکی از سوی آنها تولید و در اختیار واحد سئو قرار می‌گیرد.

به نظر نگارنده، این روند در آینده دگرگون خواهد شد.

در آینده شرکت‌ها در می‌یابند که تولید محتوا کاری از سر اجبار و برای رفع تکلیف نیست بلکه همه بخش‌های سازمان باید به نوعی در آن سهیم و شریک باشد.

چه بسا در آینده کارکنان تمام دپارتمان‌ها مجبور شوند در خصوص نوع کاری که انجام می‌دهند، محتوا تولید کنند؛ البته در چارچوب‌های خاصی که مدیر سازمان یا مدیر بخش سئو اعلام می‌کند.

به عنوان مثال تیم فروش - که ممکن است بر حسب وظیفه ذاتی‌اش، از حال و هوای تولید محتوا بسیار دور باشد - بعضاً اطلاعات دقیق و جالبی درباره سوالاتی که خریداران از آنها می‎پرسند، در اختیار دارد.

همین می‌تواند یک بهانه برای نوشتن باشد؛ به همین سادگی.

قرار نیست برای مطلب‌نویسی، افراد در حد اعلا با ادبیات داستانی و امثال آن آشنایی داشته باشد.

مطمئناً پس از شروع این فرایند، پرسنل و کارکنان شرکت خود را بهتر نشان می‌دهند و چه بسا در این بین، ایده‌ها و خلاقیت‌های نابی نیز به منصه ظهور برسد که ممکن است وضعیت شرکت را کاملاً متحول سازد.