صباویژن

در بازاریابی امروزین، عناصر بصری و به ویژه ویدئوکلیپ‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند.

امروزه کارشناسان آن قدر این اهمیت را گوشزد کرده‌اند و آن قدر در این موضوع، مقاله و خبر و تحلیل نوشته و منتشر شده است که شاید بشود گفت همه دست‌اندرکاران امر نسبت به این قضیه آگاهی دارند.

جالب اینجاست که اقبال کاربران به این نوع رسانه‌های دیداری در حال افزایش است، و صد البته بازاریاب‌ها نیز.

این درست است که فیلم‌ها و کلیپ‌های ویدئویی یکی از بهترین شیوه‌های ترویج محصولات و خدمات کسب و کارها به شمار می‌رود و جایگاه ویدئو در شیوه‌های مختلف بازاریابی روز به روز در حال تقویت شدن است و برخی کارشناسان ویدئو را سلطان آینده اینترنت لقب داده‌اند، ولی انجام این کارها چندان هم ساده نبوده و برای داشتن یک بازاریابی ویدئویی موفق رعایت نکاتی چند الزامی است.

در این نوشتار ما به سه مورد از این نکات اشاره می‌کنیم:

1. اینجا هم محتوا یک بحث کلیدی است

اگر چه ویدئوها کلیک‌خوری خوبی دارند، ولی آن چه که در این میان نباید فراموش کرد این است که در واقع این محتواهای ویدئوهاست که می‌تواند کاربر را جذب کند و یا احیاناً او را دلزده نماید.

یعنی ما در اینجا هم با عنصر کلیدی «محتوا» سر و کار داریم.

در هر دقیقه 300 ساعت ویدئوی جدید در یوتیوب آپلود می‌شود.

این رقم بسیار بسیار بالاست ولی نکته قابل توجه این است که بسیاری از این ویدئوها بازده کمی دارند و بینندگان آنها اندک‌شمارند. به راستی چرا؟

مدیران برخی شرکت‌ها با پی بردن به اهمیت بازاریابی ویدئویی، اقدام به راه‌اندازی کانال‌های متعدد در یوتیوب کرده و بعضاً پرسنل خود را موظف می‌کنند که هر روز تعداد مشخص - و البته زیادی - ویدئوکلیپ تولید و آپلود کنند.

بررسی‌های کارشناسی حاکی از آن است که این روش جواب نمی‌دهد، معمولاً.

کدام کاربر است که به همه کانال‌های یک شرکت سر بزند و انبوه ویدئوهای آنها را تماشا کند.

امروزه اگر بخواهیم کاربران را توصیف کنیم، باید آنها را این گونه بنامیم: پرتوقع، مشکل‌پسند، باتجربه‌تر نسبت به گذشته، راحت‌طلب و مهمتر از همه عجول و بی‌آرام و قرار.

همین قضیه کار آن دسته از بازاریاب‌ها و صاحبان مشاغل را که می‌خواهند فعالیت‌های تبلیغاتی‌شان را در وب گسترش دهند، سخت‌تر کرده است.

کارکنان شرکت‌هایی که در بالا ذکرشان رفت، معمولاً ویدئوها را باری به هر جهت و بدون لحاظ کردن نکات حرفه‌ای کار می‌کنند و نتیجه آن می‌شود که نباید بشود: کلیپ‌هایی فاقد جذابیت که بیشتر توسط خود پرسنل شرکت دیده می‌شود و کاربران اینترنتی به آنها توجهی ندارند!

ما با شرکت‌هایی که برای دلخوشی خودشان ویدئو تولید می‌کنند و یا کلیپ‌های‌شان را در یک گروه محدود از دوستان و مشتریان به اشتراک می‌گذارند کاری نداریم، ولی کمپانی‌هایی که می‌خواهند با قدرت وارد این عرصه شوند باید به محتوا بسیار اهمیت دهند؛ محتوا، محتوا و باز هم محتوا.

2. ویدئوهای کوتاه پرطرفدارتر است

واین (Vine) را حتماً می‌شناسید: سایت و اپلیکیشنی برای به اشتراک‌گذاری ویدئوهای کوتاه.

واین به کاربرانش اجازه می‌دهد ویدئوهایی شش ثانیه‌ای تولید کرده و آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارند.

در همان اوایل بسیاری افراد این ایده را به تمسخر می‌گرفتند و می‌گفتند: فقط شش ثانیه؟ در شش ثانیه چه می‌توان کرد؟

اکنون روشن شده که پاسخ این است: معلومه، خیلی کارها!

شاید برخی به این پاسخ بدبین باشند ولی اگر این عده بدانند که هم اکنون تعداد کاربران واین به بیش از 40 میلیون نفر رسیده و هر روز 12 میلیون ویدئوی واینی در توییتر آپلود می‌شود، شاید در طرز تفکر خود تجدیدنظر کنند.

حتی کار به جایی رسیده که برخی کاربران واین‌باز، آرام آرام در حال تبدیل شدن به یک سلبریتی هستند.

این افراد با شرکت‌های بزرگ قرارداد می‌بندند و بخشی از کارهای تبلیغاتی آنها را برعهده می‌گیرند.

توییتر نیز از چندی پیش امکان به اشتراک‌گذاری ویدئوهای 20 ثانیه‌ای ضبط شده را در اختیار کاربران خود قرار داده است، در حالی که توییتر اساساً یک سرویس ارائه‌دهنده میکروبلاگ است و کارکرد اصلی آن تسهیم پیام‌های متنی 140 کاراکتری است.

این هم شاهد دیگری بر اهمیت و محبوبیت روزافزون ویدئوهای کوتاه.

اگر چه این محدودیت‌های زمانی ممکن است به هر حال به مذاق عده‌ای خوش نیاید ولی هزاران کلیپ‌های چند ثانیه‌ای را که توانسته به خوبی بدرخشد و به هدف خود دست یابد، نباید دست کم گرفت.

برای این که بخواهید کل داستان را در همین چند ثانیه بگویید، کافی است موارد غیرضروری را حذف کنید و به اصل موضوع بپردازید.

در اینجا دیگر حاشیه‌پردازی و مقدمه‌چینی ممنوع است.

از ارنست همینگوی - یکی از نویسندگان بزرگ معاصر آمریکا - یاد بگیرید: وی توانست با شش کلمه، کوتاه‌ترین داستان جهان را خلق کند.

وی گفت: For Sale: Baby Shoes, Never Worn که معنای مفهومی آن می‌شود: حراج: کفش بچه‌گانه، دست‌نخورده.

3. ویدئوهای آموزشی کار بازاریاب‌های هوشمند است

واضح است که ویدئوها انواع مختلفی دارند.

این شما هستید که باید با توجه به خواست مخاطبان و با در نظر گرفتن دیگر عوامل دخیل، آن ویدئویی که برای کسب و کارتان مفید است را تولید و عرضه نمایید.

اصولاً وقتی مردم کلمه ویدئو را می‌شنوند، ناخودآگاه ذهن‌شان به سمت ویدئوهای تجاری می‌رود، در حالی که کارکرد ویدئو در حوزه بازاریابی فقط به همین یک مورد محدود نمی‌شود.

در واقع می‌توان گفت تقریباً هیچ محدودیتی در استفاده از ویدئو وجود ندارد. تنها حد و مرزی که هست، تصورات خود شماست.

کافی است شما ایده‌های تجاری و آگهی‌های مورد نظرتان را ابتدا سبک سنگین کنید، سپس آنها را در قالب ویدئو به مخاطب عرضه نمایید.

یکی از بهترین انواع ویدئوکلیپ‌ها، ویدئوهای آموزشی است.

این آموزش‌ها می‌تواند خیلی چیزها را شامل شود: آموزش انجام دادن یک کار خاص (مثل کار با نرم‌افزار، کار با یک ابزار سخت‌افزاری و...)، نحوه تعمیر کردن یک وسیله خانگی معیوب، پاسخ به این سوال که مشتری‌ها چطور می‌توانند از محصولات یا سرویس‌های شما نهایت استفاده را ببرند؟ و خیلی چیزهای دیگر.

اگر چنین ویدئوهای کوتاه آموزشی را در توییتر منتشر کنید، در واقع به انتشار ویروسی آنها کمک کرده‌اید. چه چیزی بهتر از این؟!

نتیجه‌گیری

سعی کنید در ویدئوهای خود، برای مخاطب و مشتری ارزش خلق کنید.

اگر ویدئوی شما اولاً حامل یک چیز جذاب، متفاوت و مفید باشد و ثانیاً به درستی و حساب‌شده در اینترنت منتشر شود، می‌توانید پیشاپیش موفقیت آن را تضمین شده بدانید.

ویدئوکلیپی که خیلی خشک و رسمی به معرفی کالا یا سرویس مشخصی می‌پردازد و در انتها نیز کانال‌های ارتباطی مخاطب با شرکت تولیدکننده را معرفی می کند، چندان باب میل کاربران امروزی نیست.

در واقع این می‌شود یک آگهی، و می‌دانیم که امروزه کاربران از آگهی‌ها دل خوشی ندارند.

این همه نرم‌افزار و راهکارهای جلوگیری از نمایش آگهی‌ها و پاپ‌آپ‌ها و غیره شاهد صادقی بر این مدعاست.

حتی آگهی‌های تلویزیونی هم حوصله‌سر می‌برند، چه برسد به اینترنت که کاربر صدها و هزاران گزینه و انتخاب پیش روی خود دارد.

منبع: ترجمه آزاد از business2community.com