
بگذارید مشتریها برای شما بازاریابی کنند!
امروزه بازاریابی از حالت ساده گذشتهاش بسیار فاصله گرفته است. ظهور فناوریهای نوین، ابزارهای مدرن، تغییر سلیقه مشتریان و مصرفکنندگان، شیوههای مختلف دسترسی به مشتریان بالقوه، و چندین و چند عامل
امروزه بازاریابی از حالت ساده گذشتهاش بسیار فاصله گرفته است.
ظهور فناوریهای نوین، ابزارهای مدرن، تغییر سلیقه مشتریان و مصرفکنندگان، شیوههای مختلف دسترسی به مشتریان بالقوه، و چندین و چند عامل دیگر همگی دست به دست هم داده و بر اکوسیستم بازاریابی تاثیر گذاشته است.
اکنون این ایده پیش کشیده میشود که مشتریان شما بهترین و آمادهترین افراد برای معرفی محصولات شما هستند.
شاید این جمله قدری عجیب و دور از ذهن به نظر برسد ولی در مورد آن لختی فکر کنید.
کسانی که از شما خرید کردهاند، در همان جاهایی که مشتریان بالقوه شما حضور دارند هستند و ارزشمندتر از همه این که آنها درک عمیقی از ارزشی که محصول شما خلق میکند یافتهاند.
شما باید این مشتریان خود را بسیار قدر بدانید.

در این نوشتار ما به دنبال بررسی راههایی هستیم که طی آنها میتوانیم مشتریانمان را در فرایند بازاریابی شرکتی دخیل کرده و در واقع آنها را به اعضای تیم بازاریابیمان بیافزاییم.
به عبارت سادهتر، به دنبال پاسخی برای این سوال هستیم: چه کنیم که مشتریانمان برای ما بازاریابی کنند؟
این شما و این هم راهکارهای سه گانه برای نیل به این هدف:
1. اطلاعات کافی در اختیار آنها قرار دهید
تیم شما دست به تحقیق و پژوهش زده است؛ شما بازار را درک کردهاید و از ظرافتهای شغلی خود آگاه شدهاید.
در زمانهای که کسب و کارها و برندها برای شفافیت مورد ستایش قرار میگیرند و مشتریها بر اساس اصالت دست به انتخاب و خرید میزنند، دلیلی برای مخفیکاری وجود ندارد.
شما باید بخشی از اطلاعات خود را با مشتریانتان به اشتراک بگذارید.
به هر حال واضح است که در دسترس بودن اطلاعات، شرط اول راهاندازی کمپینهای بازاریابی است.
حال به این سوال مهم میرسیم: چه نوع اطلاعاتی باید به اشتراک گذاشته شود؟
پاسخ: این امر به محصولات شما و اهداف بازاریابیتان بستگی دارد.
در یک نسخهپیچی ساده شاید بتوان گفت: دادههایی که تیم بازاریابی شما برای پیشبرد اهداف خود نیاز دارد، همان دادهها باید به صورت تعدیل شده در اختیار مشتریان قرار گیرد.
· پیام شما:
آیا مشتریانتان میتوانند محصول یا سرویس شما را در یک جمله توضیح دهند؟
آیا آنها میتوانند ویژگیهای برند شما را به اختصار شرح دهند؟
آنها برای معرفی شما به دوست خود از چه جملات و عباراتی استفاده میکنند؟
اگر آنها بخواهند به یک نفر دیگر درباره برند یا تولیدات شما شرح بدهند و کیفیت آن را بستایند، چه میگویند؟
· بازار شما:
شما چه مشکلی را حل میکنید و چرا این امر برای افرادی که از محصولاتتان استفاده میکنند مهم است؟
به مشتریان خود کمک کنید که ببینند و لمس کنند آن مشکلی را که با مراجعه به شما حل و فصل میشود.
ارائه یک پاورپوینت شاید راه مناسبی برای به اشتراکگذاری این اطلاعات با تیم بازاریابیتان باشد ولی برای برقراری ارتباط با مشتریها، این بهترین شیوه نیست.
به جای آن، در نظر بگیرید که چگونه میتوانید این دادهها را در تعاملات جاری خود با مشتریانتان جاسازی کنید.
آیا در محتواهای شما «پیام» روشن و مفهوم است؟
گرفتن بازخورد (فیدبک) یکی از بهترین راهها برای یافتن پاسخی قانعکننده به این سوال است.
شاید شما در وبسایتتان، در خبرنامههایتان، در شبکههای اجتماعی و خیلی جاهای دیگر، پیام مورد نظر خویش را به سمع و نظر مخاطبان برسانید ولی آیا آنها معنای پیام را به وضوح درک میکنند؟ آیا افراد میتوانند با پیام شما به راحتی ارتباط برقرار کنند؟
اجازه دهید کاربران از خودشان و از تجربهشان بگویند.
رویدادهای آفلاین (واقعی و نه مجازی)، برگزاری مراسم تقدیر از مشتریان فعال، جشن معرفی محصولات جدید، وبینارها، ویدئوها و مانند آن، راههای دوسویه و مناسبی است که در آن افراد میتوانند از خودشان بگویند.
2. ابزار مناسب در اختیار آنها قرار دهید
تاکتیکهای شما در بازاریابی چیست؟
ممکن است پاسخ شما اینها باشد: بازاریابی محتوا، بالا بردن سطح تعاملات در شبکههای اجتماعی و یا فقط یک شیوهی مبتنی بر تشویق مشتری.
شما اگر میخواهید مشتریانتان به عنوان یک کارگر بیجیره و مواجب در خدمت طرحهای بازاریابی شما باشند باید ابزار این کار را در اختیار آنها قرار دهید.
به عبارت دیگر باید آن چه را که بدان نیاز دارند سخاوتمندانه در اختیارشان بگذارید:
· محتوا
گرافیک، عکس، صوت، ویدئو، نوشته، اینفوگرافیک و یا ترکیبی از اینها، همه و همه گزینههایی در این خصوص به شمار میرود.
البته خوب است قبل از به اشتراکگذاری اینها، قدری تامل کنید و نوع اطلاعاتی که باعث میشود مردم رهگذر به «مشتری» تبدیل شوند را به فراست دریابید.
به عنوان مثال با استفاده از بازخوردهایی که از مشتریان و رهگذران میگیرید، کلیپهای ویدئویی و گرافیکهای زیبایی بسازید و در اینستاگرام و پینترست به اشتراک بگذارید.
برای این که برندسازی را هم رعایت کرده باشید، در پیامهایتان به برند سازمانیتان اشاره کنید؛ همچنین برای هشتگها اهمیت قائل شوید.
· کانالها
اطمینان حاصل کنید که اطلاعات (محتوا) به راحتی در دسترس است و افراد میتوانند به سهولت آنها را به اشتراک بگذارند.
به عبارت دیگر در کانالهایی که قصد دارید بازاریابی کنید، محتوا را به اشتراک بگذارید.
تولید و عرضه محتواهای بومی در کانالها مهم است.
صرفاً به کپی-پیست بسنده نکنید؛ هر کسی از پس انجام این کار ساده بر میآید.
شما میتوانید ویدئوهای تولید خودتان را در فیسبوک، تصاویر زیبایتان را در اینستاگرام یا پینترست share کنید.
برای رساندن محتوا به دست مخاطب، از شیوه پخش ویروسی استفاده کنید.
این موضوع انواع محتواها را در بر میگیرد: از محتواهای آموزشی گرفته تا موارد تفریحی و سرگرمکننده.
خوب است شما با استفاده از یک برنامه زمانبندی، مطالبتان را با سرعت و طبق برنامه منتشر کنید.
ابزارهایی مانند Viraltag
میتواند به مدیریت و زمانبندی بهتر زمان انتشار تصاویر در
اینستاگرام و پینترست کمک کند.

3. آنها را تشویق کنید
افراد برای انجام کارها معمولاً انگیزههای مختلفی دارند.
مثلاً خود شما – به عنوان یک بازاریاب – بابت حقوقی که از مدیر شرکت دریافت میدارید، سعی میکنید کارها را به خوبی به پیش ببرید و کمپینهای موفقی راهاندازی کنید.
حال شما ببینید چه اهرمهایی برای ایجاد انگیزه در مشتریان خود در اختیار دارید؟
به عبارت سادهتر: چطور میتوانید مشتریانتان را به بازاریابی برای خود تشویق و ترغیب کنید؟
بازاریابی فروش رابطهای (Affiliate Marketing) یکی از این گزینههاست که میتواند بسیار عالی باشد.
این شیوه – که بازاریابی پورسانتی و بعضاً «همکاری در فروش» هم خوانده میشود - نوعی بازاریابی است که در آن، فرد کالا یا سرویس دیگران را به صورت آنلاین به کاربران میفروشد و به ازای آن، بر اساس توافق قبلی کمیسیون دریافت میکند.
بررسیها نشان میدهد که بسیاری از فروشندگان آنلاین، با این شیوه توانستهاند به موفقیتهای بزرگی دست یابند.
البته پول همیشه بهترین محرک نیست.
اعتباری که شرکت شما میتواند در اختیار فرد قرار دهد، یک تجربه خاص، یک دسترسی منحصر به فرد همگی نمونههایی دیگر از مشوقها محسوب میشود.
به عنوان مثال، دراپباکس (Dropbox) راهکار جالبی برای بازاریابی توسط خود مشتریان تدارک دیده است: بسته به تعداد کاربرانی که فرد معرفی میکند، وی میتواند فضای بیشتری از دراپباکس پاداش بگیرد.
همین راهکار ساده باعث شد تقاضای ثبت نام در دراپباکس بیش از 60 درصد رشد کند.

4. آزادی عمل بدهید
همه ما آزادی در کار را دوست داریم
به عنوان مثال، کارمندان اغلب مایل نیستند مدیر سازمان، شرح وظایفشان را مو به مو به آنها دیکته کند.
اگر شما به مشتریان خود قدری آزادی عمل بدهید، آنها بهتر و خلاقانهتر میتوانند برای شما بازاریابی کنند.
یک سری محتوا، ابزار و انگیزه در اختیار آنها بگذارید، سپس قدری خود را کنار بکشید و جریان امور را تماشا کنید.
تلاش نکنید همه چیز را به کاربران گوشزد نمایید زیرا چه بسا آنها نکاتی را بدانند که شما – فعلاً - از آن موارد بیخبرید.
5. و اما جشن موفقیت
بهترین بخش ماجرا این است که منافع شما در هم تنیده شده: وقتی شما برنده شوید، آنها هم برندهاند و هنگامی که آنها به خوبی برای شما بازاریابی کنند، خودشان هم منتفع میشوند.
این موفقیت را با هم جشن بگیرید.
وقتی شما در این خصوص به موفقیت بزرگی نائل میشوید، این موضوع را به مشتریانِ بازاریاب هم اطلاع دهید.
موفقیتها را با هم جشن بگیرید و اجازه دهید آنها ببینند و لمس کنند نتایج کارهایی را که برای شما داشتهاند.
در این صورت انگیزه آنها بیشتر شده و مصمم میگردند که به سوی موفقیت بعدی حرکت کنند.
خلاصه بحث و نتیجهگیری
ما بازاریابها همیشه به منابع بیشتر، پهنای باند بالاتر، بودجه بیشتر و ایدههای بکر جدید و جذاب برای پیشبرد اهداف خود نیاز داریم.
شما – به عنوان یک بازاریاب - از طریق برونسپاری (Outsourcing) میتوانید به اهداف کاری خود کمابیش دست یابید.
شاید در وهله اول گمان کنید منظور من از برونسپاری، واگذاری انجام کارها به یک شرکت و آژانس خدماتی است ولی نه، مراد من انجام بازاریابی از طریق مشتریان فعلی شرکت است!
در این صورت شما نه تنها برندسازیتان را قوت و شدت بخشیدهاید بلکه مشتریان خود را نیز حفظ کردهاید و حتی بر تعداد آنها افزوده اید.
منبع: blog.kissmetrics.com
---
مشتری- بازاریابی